مسئول تسلیحات لشکر

خرداد ماه سال 65 بود که اینجانب به عنوان پاسدار افتخاری اعزام به جبهه شدم و مسئولین تشخیص دادند  که درواحد لجستیک مدیریت تسلیحات لشکر 52 قدس باشم که بعد از شروع به کار در تسلیحات بطرف منطقه عملیاتی رفتم  و در منطقه سلیمانیه عراق بود که با شهید رضوانی که مسئول تسلیحات لشکر بود آشنا شدم .

در رابطه با عملکرد شهید رضوانی که 3 عملیات بزرگ در کنارشهید بزرگوار بودم باید بگویم که ایشان چهره خستگی ناپذیری داشت در عملیات کربلای 2 بود که مهمات منطقه را میخواست تامین کند من و شهید رضوانی جزء گروههای اولی بودیم که وارد منطقه شدیم آن زمان من رابط مهمات بودم که شهید رضوانی شب و روز برای گرفتن مهمات پیش مسئولین قرارگاه در ارومیه میرفت یعنی یک پایش در منطقه بود و یک پایش در قرارگاه .

به هر حال توانسته بود 2 یا 3 ساعت به عملیات مانده  تمام مهمات را به خط عملیاتی برساند

اما  کربلای 5 عملیات بسیار بزرگی بود  که مسلما مهمات و تسلیحات زیادی میخواست ما یکماه مانده به عملیات کار را شروع کردیم شهید رضوانی شب و روز برایش فرقی نداشت مدام در قرارگاه کربلا بود جهت گرفتن امکانات تسلیحاتی بیشترمانند(کلاش، دوشکا ، ش – م – ه ، و مهمات خیلی فعالیت میکرد همیشه در فکر خدا بود و پیروزی رزمندگان . ناراحت این بود که خدای نکرده نتواند مهمات به خط  عملیاتی برساند شب عملیات تا صبح با تویوتای خودش مهمات را جلو می برد تازه وقتی که عملیات تمام میشد کار شهید رضوانی شروع می شد جمع آوری غنیمتها ،آمار اسلحه های اسقاطی را در عملیات به قرارگاه برده و جایگزین دریافت کند و نظم و ترتیب دادن به مهمات منطقه – خلاصه هر دو سه ماه مدت کمی به مرخصی میرفت.

مدت آشنایی ما 15 ماه بود و در عملیات نصر 4 در کمین مزدوران بعث افتاده  و ناجوانمردانه شهیدش کردند.

من کوچکتر از آن هستم که پیامی برای خانواده شهدا داشته باشم انشاالله خداوند به انها صبر عظمی عنایت فرماید.

فریدون جهان سیر ( همرزم شهید )


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تدریس خصوصی و آموزش آیلتس و زبان انگلیسی رنگین کمان فلزیاب گوهرباستان زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک MASHHAD-TEHRAN پیش به سوی کتاب و کتاب خوانی هارمونی باران ضربان تاریک Tanya اخذ انواع ويزاي اروپا و امور مهاجرت